English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4035 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
limiting size U اندازه محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
infinite U نا محدود بی اندازه
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
Other Matches
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauge U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
limited U محدود
moderating U محدود
limiting U محدود
moderate U محدود
moderated U محدود
limit U محدود
terminates U محدود
terminated U محدود
terminate U محدود
finite U محدود
indefinite U نا محدود
lock step U محدود
ambient U محدود
indeterminable U نا محدود
moderates U محدود
incomprehensible U نا محدود
incomprehensive U محدود
finte U محدود
limitary U محدود
limited access U محدود
stints U محدود کردن
limit U محدود کردن
limited editions U فرآوردهی محدود
bound U مرز محدود
finite integral U انتگرال محدود
peg down U محدود کردن
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
bottomless U غیر محدود
set out U محدود کردن
sex limited U محدود به جنس
narrow market U بازار محدود
controlled war U جنگ محدود
stint U محدود کردن
qualify U محدود کردن
limited edition U فرآوردهی محدود
containment U محدود نگاهداشتن
contracted U مختصر محدود
limited edition U کالای محدود
limiter U محدود کننده
qualificatory U محدود سازنده
qualified property U مالکیت محدود
copyrighted U محدود به حق کپی
finitely U بطور محدود
limited editions U کالای محدود
containment U محدود کردن
abound U محدود کردن
finite population U جامعه محدود
qualifies U محدود کردن
restriction U محدود کردن
trammel U محدود ساختن
restrictions U محدود کردن
limited edition U چاپ محدود
abounds U محدود کردن
abounding U محدود کردن
abounded U محدود کردن
limited editions U چاپ محدود
restricted U محدود الاستعمال
limited divorce U طلاق محدود
restricts U محدود کردن
restricting U محدود کردن
limited denied war U جنگ محدود
unbound U غیر محدود
straitlaced U محدود درفشار
restrainable U محدود ساختنی
limitative U محدود کننده
restrictive U محدود کننده
restrictive U محدود سازنده
confined U محدود شده
limited integrator U انتگرال محدود
confined equifer U سفره محدود
straightlaced U محدود درفشار
de escalation U محدود سازی
delimitate U محدود کردن
limiting speed U سرعت محدود
delimitation U محدود ساختن
restrict U محدود کردن
limited objective U هدف محدود
limited power U اختیارات محدود
straiten U محدود کردن
inter play U حرکت محدود
qualified U مقید محدود
parochial U ناحیهای محدود
semipermanent U دارای مدت محدود
controlled access road U راه با ورودی محدود
limited access road U راه با ورودی محدود
compass U محدود کردن فهمیدن
sinedie U تاتاریخ غیر محدود
current limiter U محدود کننده جریان
transfinite U ماوراء اعداد محدود
transfinite U خارج ازاعداد محدود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
determinative U محدود کننده صفت
determinate U تعیین شده محدود
autonomy U استقلال محلی محدود
corporations U شرکت بامسئولیت محدود
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
double limiter U محدود کننده مضاعف
diode limiter U محدود کننده دیودی
stenophagous U غذای محدود خوار
narrow U محدود باریک کردن
narrowed U محدود باریک کردن
narrower U محدود باریک کردن
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
narrowest U محدود باریک کردن
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
restricted area U منطقه اتش محدود
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
restriction U یک چیز محدود شده
mans U شبکه با گسترده محدود
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
man U شبکه با گسترده محدود
limited war U جنگ محدود وموضعی
limiting factor U عامل محدود کننده
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
input limiter U محدود کننده ورودی
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
infintate U منفی و نا محدود ساختن
one idead U دارای فکر محدود
narrow mindedly U با فکر محدود متعصبانه
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
incomprehensively U بطور غیرجامع یا محدود
limitary U دارای قدرت محدود
restrictions U یک چیز محدود شده
rectilineal U محدود بخطوط راست
local U محدود بیک محل
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
your vocabulary is limited U شما محدود است
finite element method U روش المان محدود
locals U محدود بیک محل
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
small minded U دارای ذوق واستعداد محدود
territorialization U محدود کردن بیک ناحیه
copyright U محدود شده با قوانین کپی
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
metropolitan area network U شبکه گسترده در مسافت محدود.
rll U ثبت محدود طول اجرا
run length limited recording U ثبت محدود طول اجرا
local U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
impales U محدود کردن میله کشیدن
locals U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
narrowest U محدود کردن کوته فکر
narrower U محدود کردن کوته فکر
narrow U محدود کردن کوته فکر
impale U محدود کردن میله کشیدن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
partial jurisdiction U حق تصمیم گیری یا قضاوت محدود
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
narrowed U محدود کردن کوته فکر
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
closed interval U فاصله محدود [کراندار] [ریاضی]
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
home range U جای محدود برای فعالیت حیوانات
circumscription U انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
gag U پوزه بند بستن محدود کردن
gagged U پوزه بند بستن محدود کردن
gagging U پوزه بند بستن محدود کردن
gags U پوزه بند بستن محدود کردن
special U سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
clip someone's wings <idiom> U محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1confinement factor
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
4express, overexpression
2high dimentional task solution space
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
0وسیله اندازه گیری در مقیاس کوچک میباشد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com